ساحل دیده ام ک تا ب امروز 

کس تا حالا نیافته است 

ساحل پیشانیه مه روی من 

با موج هایی پریشان

ارامش زندگی را 

ازین پریشانی میجویم 

و لب های خشکم را 

ب مرهم دریا تو وا گذار میکنم 

نوشیدن از دریا خطاست 

اما 

دریای موهایت مرهمس


مرهمی ک مدت هاست از من دورست 

مرهمی ک هرشب دعایش میکنم 

بلکه قطره ای ازآن دریای بی کران را بیابیم